پرسش . اگر خانمى از شوهرش اجازه گرفت که به محلى برود، آیا مى تواند از آنجا به محل دیگرى (مانند خانه پدر و مادر و..) نیز برود؟
همه مراجع: به همان اندازه که اجازه داده، باید عمل کند و نسبت به محل دیگر، باید رضایت شوهر احراز گردد.[1]
پرسش . اگر خانمى از شوهرش اجازه گرفت که به محلى برود، آیا مى تواند از آنجا به محل دیگرى (مانند خانه پدر و مادر و..) نیز برود؟
همه مراجع: به همان اندازه که اجازه داده، باید عمل کند و نسبت به محل دیگر، باید رضایت شوهر احراز گردد.[1]
پرسش . اگر کسى به شوهرش دسترسى ندارد، براى مسافرت و بیرون رفتن از منزل چه باید بکند؟
همه مراجع: تنها براى کارهاى واجب و ضرورى زندگى، مى تواند بیرون برود؛ مگر اینکه اطمینان داشته باشد شوهرش با رفتن او مخالف نیست.[1]
پرسش 1. آیا زن مى تواند در عقد شرط کند که شوهر بر او ولایت نداشته باشد و بدون اجازه او از خانه بیرون رود؟
همه مراجع: خیر، این شرط نافذ نیست.[1]
پرسش 2 . آیا زن در ضمن عقد مى تواند شرط کند که شوهر پس از عقد، اجازه خروج از منزل را به عهده او بگذارد؟
آیات عظام امام و بهجت: خیر، نمى تواند چنین شرطى کند و این شرط باطل است.[2]
آیات عظام تبریزى و سیستانى: نمى تواند چنین شرطى کند؛ ولى مى تواند شرط کند که شوهر بعد از ازدواج، اجازه بیرون رفتن از منزل را به او بدهد.[3]
پرسش . آیا زن مى تواند بدون اجازه شوهر، از منزل خارج شود؟
همه مراجع (به جز تبریزى و مکارم): خیر، بیرون رفتن از منزل، بدون اجازه شوهر جایز نیست؛ مگر اینکه براى واجب شرعى باشد و یا ضرورتى ایجاب کند.[1]
آیات عظام تبریزى و مکارم: بنابر احتیاط واجب بیرون رفتن از منزل، بدون اجازه شوهر جایز نیست؛ مگر اینکه براى واجب شرعى باشد یا ضرورتى ایجاب کند.[2]
تبصره. هر چند در کلام برخى از مراجع تقلید، استثناى بالا بیان نشده است؛ ولى بى شک آن را قبول دارند.
پرسش . چرا زن براى بیرون رفتن از خانه باید از شوهرش اجازه بگیرد؟
شکى نیست که این دستور، حکمت هایى دارد که بر ما مخفى است ولى با اندک تامل و توجه به امور ذیل، شاید بتوان به برخى از آن دست پیدا کرد.
یک. مدیریت مرد
نظام خانواده در اسلام، نظامى شورایى با سرپرستى و مدیریت اجرایى مرد است. این مسئله تکالیفى را بر دوش هر یک از اعضاى خانواده مى گذارد و حقوقى را براى آنها مقرر مى کند؛ از جمله اینکه مرد، باید در جهت تأمین نیازهاى خانواده تلاش کند. از طرف دیگر مسئولیتى بر دوش دیگر اعضا در برابر مرد ایجاد مى کند که از جمله آنها، کنترل پذیرى رفت و آمدها و هماهنگى آن با مرد است. به عبارت دیگر هر اجتماعى - کوچک باشد یا بزرگ - نیاز به مدیریت دارد. کانون خانواده، نماد یک اجتماع انسانى است که سعادت و انحطاط آن، نقش زیادى در رشد و نابودى جامعه ایفا مى کند.
در این اجتماع کوچک ولى مهمّ، مدیریت و سرپرستى آن با مرد است. البته مرد وظیفه دارد با محبت و اعضاى خانواده را در اداره خانه مشارکت دهد. حقوق یکایک آنها را رعایت کند و بر دل ها حکومت کند و از اجبار و زورگویى و بداخلاقى تا نمونه اى براى «حسن معاشرت» باشد.
دیگر اعضاى خانواده نیز باید هماهنگى لازم را با مرد داشته باشند و او را در جهت مدیریت بهینه خانواده یارى رسانده و حقوق وى را پاس دارند.